FireBuzZ TM Community
Welcome To FireBuzZ Forum

روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! Png
FireBuzZ TM Community
Welcome To FireBuzZ Forum

روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! Png
FireBuzZ TM Community
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

FireBuzZ TM Community

nokte mohem: gozashtane har goone matlab dar morede v.p.n va s.o.c.k.s va har goone f.i.l.t.e.r shekan va bahs haye s.i.a.si o mazhabi mamnoo ast dar soorate moshahede barkhord khahad shod
 
HomeGalleryLatest imagesSearchRegisterLog in
Latest topics
» Salam Bacheha
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby TasbeaT Thu Aug 11, 2016 8:33 pm

» id Maker Onlain FireBuzZ TeaM
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby modaaaa Sun Mar 06, 2016 2:51 am

» id maker v2 coded by 50
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby modaaaa Sun Mar 06, 2016 2:50 am

» آپدیت جدید xmod برای نسخه جدید کلش اف کلنز (زمستان 2016) .هماهنگ با 8.116.2
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby l!v!lonster Wed Feb 17, 2016 10:02 am

» help plz komak mikham fori
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby l!v!lonster Tue Feb 16, 2016 4:37 pm

» فیلم اموزشی نصب Ejabberd
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby kurd98 Fri Jul 24, 2015 3:26 pm

» اجبرد بر روی شبکه محلی
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby kurd98 Fri Jul 24, 2015 3:20 pm

» online spybot and server bots...
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby huss4in. Wed Jul 15, 2015 3:53 am

» online mobile server bot 24/7 online
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby i).t33m Sat May 30, 2015 6:52 am

» TeamViewer 10.0.41459
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby i).t33m Sat May 30, 2015 6:38 am

» Topic Jame -- Server bot
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby shona_chokra Sun Mar 22, 2015 12:19 am

» PV Message Flooder Nimbuzz 2015 by sholeh
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby sholeh Sat Mar 07, 2015 2:11 pm

» Room + PV Flooder Nimbuzz 2015
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby sholeh Tue Feb 17, 2015 6:57 pm

» PV Flooder Nimbuzz 2015 by sholeh
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby sholeh Sat Feb 14, 2015 12:42 am

» chat box vb.net...
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby the.last.black.hat Wed Jan 28, 2015 5:23 pm

» Change Avatar by vb.net...
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby the.last.black.hat Wed Jan 28, 2015 3:29 pm

» online bot severs
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby lof-team Wed Jan 21, 2015 6:10 pm

» Evil floOder
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby kurad Wed Nov 19, 2014 2:35 pm

» super black scorpion flood room = 4 pvt traget in one time 3.0
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby hesho Sat Aug 23, 2014 8:24 pm

» v*p*s AT LOW PRICE
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeby sweetsam01 Tue Jul 29, 2014 6:20 pm

Log in
Username:
Password:
Log in automatically: 
:: I forgot my password
Top posters
esi.0181 (1065)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
l!v!lonster (839)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
masoud (686)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
yaaser (452)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
Mer+sad (391)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
TasbeaT (367)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
musikh (326)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
pe3are-tariki (313)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
sabuory (308)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
viper-drakula (271)
روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_lcapروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_voting_barروایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_vote_rcap 
Top posting users this week
No user
Who is online?
In total there are 25 users online :: 0 Registered, 0 Hidden and 25 Guests

None

Most users ever online was 113 on Thu Dec 12, 2013 8:09 am
Search
 
 

Display results as :
 
Rechercher Advanced Search
دیکشنری آنلاین
Sokhanani Az Behesht
Keywords
April 2024
MonTueWedThuFriSatSun
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930     
CalendarCalendar

Share
 

 روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق!

View previous topic View next topic Go down 
AuthorMessage
yaaser
Nimble Member
Nimble Member

yaaser
Medals : 1
Posts : 452
Emtiaz : 40023
Thanked : 36
Join date : 2013-07-19

روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! Empty
PostSubject: روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق!   روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق! I_icon_minitimeTue Nov 26, 2013 12:43 am

باورم نمیشه!
تو. تو سعید! آخه یعنی چی؟ تو که همیشه میگفتی مواظب باشیم که زنده گیر نیفتیم. الان خودت منو زنده تحویل دادی؟!
ببین عزیزم..... خفه شو سعید. خفه شو نمیخوام هیچی بشنوم! تو به من که هیچی، به جنبش هم داری خیانت می کنی.
ببین عزیزم.... میگم خفه شو عوضی. نمیخوام هیچی بشنوم.
ببین من هنوز عاشقتم. میخوام از اون بندهای لعنتی راحت بشیم و آزادانه با هم زندگی کنیم.... ...................... زود باش. دیگه چیزی نمونده. از این کوه که بریم بالا دیگه راحت شدیم.
کسی جرات نزدیک شدن به پشت کوه را نداره. میدونم عزیزم. میدونم. اما من دیگه بریدم.
نمیتونم بیشتر از این بالا بیام. خسته شدم دیگه. اسلحه تو بده به من. اینجوری راحت میتونی بیای بالا. نه نه. مگه دیونه شدی تو! اگر گیر افتادم چی؟! این اسلحه تنها راه نجات منه.
بدون این اسلحه اگه زنده بگیرنم اون موقع چه خاکی باید به سرم بریزم! نگران نباش عزیزم.
من مواظبم.
اسلحتو بده به من. باشه بگیرش. دیگه چکار کنم من.
............. سلام رفیق! سلام سعید جان. چه خبرا؟
خبر خاصی نیست.
این همکلاسیمه. جامعه شناسی میخونه اونم.
گرایشات مارکسیستی داره. میتونه کمکون کنه. باشه یگو بیاد تو. فقط سعید جان من رو حرف تو بهش اعتماد می کنم.
اگه خوب نمیشناسیس بگو در موردش پرس و جو کنیم.. نه لازم نیست رفیق. آدم مطمئنیه... خودم تحقیق کردم.
باشه اگه تو مطمئنی که حرفی نیست. فقط یه چیز: آدمی هست که بتونه تو شرایط سخت دوام بیاره؟ آره بابا. چند بار با هم رفتیم کوه.
اصلا مثل خرگوش این و اون ور میپره! از اون لحاظ نگران نباش. طرف اینکاره س. .................... سعید به خدا تو دیونه ای! من میگم خسته شده، خوابم میاد تو هی میگی دوست داردم!
خوب دوست دارم دیگه. بده مگه؟ نه بد نیست. خیلی هم خوبه.
اما خوب منم خوابم میاد. فردا ساعت 8 کلاس دارم. راستی جمعه میای کوه دیگه؟
تا ببینم چی میشه.
اگه نرم خونه چشم میام. دو سه هفته ای هست که نرفتم. نگرانم میشن!
ناهید بسه دیگه.
تو چقد سوسول شدی! مثلا به خودتم میگی کمونیست! ربطی نداره. من کمونیستم درست. اما احساس دارم.
اونا پدر و مادرمن. باید نگرانشون باشم. باشه عزیزم. بگیر بخواب دیگه. فقط یادت باشه کمتر احساساتی بشی.
شب خوش عزیزم. .........................

آقای سعید محزونی! بفرمایید بشینید لطفا. ممنونم آقا. اونجوری که از آقای قنبری شنیدم شما آدم باسوادی هستی.
البته بهم گفته که جامعه شناسی خوندی و ظاهرا گرایشات کمونیستی هم داری! درسته؟ بله آقا.
من جامعه شناسی خوندم. اما کمونیست بودنم فقط تو ظاهره و گرنه من به این چرندیات هیچ اعتقادی ندارم... باید بگم که....
لازم نیست چیزی بگی.
ما همه چیزو می دونیم. فقط لطف کنید این برگه ها را پر کنید.
چشم.
البته باید بگم که تو قراره به یک گروه مسلحانه کمونیستی نفوذ کنی.
باید کسانی را که گرایشات کمونیستی دارند تو دانشگاه به سمت این گروه هدایت کنی. البته آقای قنبری جزئیات را بهتون یادآور میشه.... باشه آقا... ممنونم. ............ ناهید هدایتی! ناهید هدایتی.......
بله منم.
پاشو وسایلتو جمع کن و زود بیا بیرون. ترس عجیبی سراپای وجودمو فراگرفته. احساس میکنم که روزهای آخر زندگیمه. هم بندیهامو که اینجوری صدا میزدند دیگه کسی ازشون خبر نداشت.
وسایلمو جمع می کنم و با گریه از دوستام خداحافظی میکنم. چشمامو میبندن. فقط میدونم که سوار ماشینی شدم و به سمت جنوب شهر میبرنم. بالاخره ماشین میایسته. چشمامو باز می کنن. مردم زیادی جمع شدن. میدونم قراره تا چند دقیقه دیگه اعدامم کنند. خانم ناهید هدایتی... شما به جرم مبارزه مسلحانه بر ضد نظام شاهنشاهی و عضویت در گروه کمونیستی به اعدام محکوم شده اید.
آیا حرفی برای گفتن دارید؟ نه حرفی ندارم. فقط اگه میشه چندتا شکلات به من بدین.
باشه الان میگم براتون بیارن. شکلاتها را بین کسانی که قراره اعدامم کنن پخش می کنم. طناب دار را از روی سرم پایین میکشن و به گردم میبندن.
یه لحظه احساس خفگی می کنم و بعد.... ............... احساس خفگی شدیدی می کنم.
به زور از رو تخت بلند میشم و هرچی سعید را صدا میکنم، کسی جواب نمیده. نگران میشم.
بوی گاز تمام خونه را گرفته.
سعید... سعید.... سعید....
تو رو خدا جواب بده. تو رو خدا بلند شو سعید....
الو. آقا یه آمبولانس بفرستین خیابان طالقانی، کوچه ...... فقط سریعتر بیاین. شوهرم دچار گازگرفتگی شده و بیهوشه.
سعید پاشو دیگه.
تو رو خدا سعید.........
آمبولانس دیر اومده و دیر رسیدیم بیمارستان. فقط چشمم به در اتاقیه که سعید را بردن تو... آقای دکتر... آقای دکتر حاشون چطوره؟ متاسفم خانم. دیر آوردینش. کاری از دست ما برنمی اومد.

غم آخرتون باشه.....
Back to top Go down
 

روایت هایی از ناخودآگاه یک عاشق!

View previous topic View next topic Back to top 
Page 1 of 1

 Similar topics

-
» نحوه ی عاشق شدن؟
» نقاشی هایی از جنس پشه +عکس
» سرو ساندویچ‌هایی به اندازه نوزاد +عکس
» بیماری هایی با عواقب شگفت انگیز!
» خداوند چه انسان‌ هایی را دوست دارد؟

Permissions in this forum:You cannot reply to topics in this forum
FireBuzZ TM Community :: بخش تفریحی و سرگرمی :: مطالب جالب و خواندنی-